بعد از یک ماه دوری از دنیای ترانه و ترانه سرایی، دوباره امروز و به مناسبت سالروز تولدم، این ترانه را اینجا قرار می دهم. ترانه ای که به گونه ای من و روحیات من را شرح می دهد. منی که عمری را با تنهايي سپری کردم. در شادی هم باز در تنهایی بودم. در کنار دوستانم هم شايد احساس تنهايي کردم . در كارهاي كوچك و بزرگ تنها بودم و تنها آنها را به سرانجام رساندم. و امروز هم آنچه می گویم و می نویسم و می سرایم، حاصل لحظه های تنهایی و خلوت من است.
در مورد ترانه هم همین قدر بگويم که کاری است بسیار نو به لحاظ این که روی وزن خاصی حرکت نمی کند و وزن های متغیری را می پذیرد.
حرف تنهايي
تو قمار واژه ها ، هميشه بازنده منم
توي باده نوشي جمله ي غم، ساقي سازنده منم
من خودم مست ِ يه واژه م كه هنوز شكل ِ منه
كه هنوزم توي هشياري و مستي، منو فرياد ميزنه
منو معني مي كنه به بي كسي، به شكل ِ برف
گيج و خمارم مي كنه ، حس ِ عجيب اين يه حرف
منو مي بره به كنج ِ يه اطاق ، تو خاطرات كودكي
غرق اندوه مي كنه، تو شادي دروغكي
شكل بي شكل منو حَـك مي كنه رو نبض هر روز و زمان
تنديس ِ شكل منو نصب مي كنه رو تار و پود اين جهان
منو مي بره به شب ، به قصه ها ، به اول و به انتها
با منه ، با هر نفس ، با هر صدا، منو نمي كنه رها
جاش تو جمله بندي جورچين ِ زندگي من
شكل ِ يه نقطه چينه ، واسه ادامه دار شدن
نمي دونم كه چه جور اداش كنم ، واژه ي بي صدايي رو!!
نمي دونم كه چه جور بخونمش ، نقطه ي چين ِ خالي رو ؟؟؟؟
باز قمار مي كنم و واژه ي غم رو مي نوشم
وقت عرياني ، من اين حرف قشنگو مي پوشم
مي نويسم رو تن كاغذ ِ بي خط ِ سفيد
اسم ِ واژه اي رو كه به نبض ِ زندگيم چكيد
تنهايي اسميه كه هميشه ، هر جا ، با منه
معني عمر ِ منو، سختي و رنج كشيدنه
حرف تنهايي يعني بازي واژه توي گوشه ي ديوار
كه به ابر ِ دل ميگه زود باش و به وَرق ِببار
تو قمار واژه ها ، هميشه بازنده منم
توي باده نوشي جمله ي غم، ساقي سازنده منم
من خودم مست ِ يه واژه م كه هنوز شكل منه
كه هنوزم توي هشياري و مستي، منو فرياد ميزنه
۲مهر ۱۳۸۷